این سایت زیر نظر سازمان ملل تنکمان است کپی یا سوء استفاده از این سایت پیگرد غیر قانونی دارد.

دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی

***************

همه سر خوش از وصالت من و حسرت خیالت

همه را شراب دادی و مرا سراب دادی

***************

ترسم آخر ز غم عشق تو دیوانه شوم

بی خود از خود شوم و راهی می خانه شوم

آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب

نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب

***************

از دوست چه ديدی كه اينهمه مغروری؟

از دوست همی بس كه مرا گَه گاهی ياد كند

***************

این دو کار هرگز نیاید ز دو فرد

مردی ز نامرد و نامردی ز مرد

***************

شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت

دوریت آمد به یادم هستی ام آتش گرفت

***************

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی

ولی با منت و خاری پی شبنم نمیگردم

***************

همه گویند كه گل خار به پهلو دارد

پس چرا جای من خار به پهلوی تو نیست؟

***************

ما در ره دوست نقض پیمان نکنیم

گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

دنیا گر ز زیبا رویان لبریز شود

ما پشت به دوستان قدیمی نکنیم

***************

به دریایی گرفتارم که موجش عالمی دارد

***************

روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع

سر من وقت وداع گوشه دیوار گریست

***************

در کویر سبز عشق این سخن از من بگیر

مرگ تو مرگ من است پس تمنّا میکنم هرگز نمیر

***************

دين را دام كردند شكار خلق و صيد خام كردند

ببين خدا بازيچه ای گشت كه با آن كسب نان كردند

***************

آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید

زیر کفنم خمره ای از باده گزارید

تا در سفر دوزخ از آن باده بنوشم

بر خاک من از ساقه انگور بکارید

***************

دود اگر بالا نشیند کسرشعأن شعله نیست

جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

***************

تا رزق خدا هست در هيچ مخلوقی نزن

***************

در غروب بی کسی ناله کردم هیچ کس یادم نکرد

آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد

***************

ز مرگم من نمیترسم اگر دنیا سرم آید

از آن ترسم که بعد من گلم را دیگری بويد

***************

ای که یکدم فارغ از یاد رقیبان نیستی

هیچ عیبی نیست! مرا نیز گاه گاهی یاد کن

***************

خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند

***************

یکی پرسيد: اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟

برایش صادقانه مینویسم:

برای آنکه باید باشد و نیست

***************

من آن شمعم كه شبها در شبستان تو ميسوزم

به ظاهر شاد و در باطن، ز هجران تو ميسوزم

***************

بلبل باغ توام از باغ بیرونم مکن

گرچه دور افتاده ام اما فراموشم مکن

***************

نگو بار گران بودیم و رفتیم

نگو نامهربان بودیم و رفتیم

نگو ! اینها دلیل محکمی نیست

بگو با دیگران بودیم و رفتیم

***************

ای آنکه وجودم ز وجودش به وجود آمده

قربان وجودش که وجودم ز وجودش بوجود آمده

***************

در مسلک ما رسم فراموشی نیست

در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست

مهر تو اگر به هستی ما افتد

هرگز به سرش خیال خاموشی نیست

***************

دوستی با هرکه کردم زد به قلبم خنجری

عاشق هر کس شدم او شد نصیب دیگری

***************

پروانه بوسه بر  شمع زد و دو بال و پرش سوخت

بی چاره زین عشق بسی سوختن آموخت

فرق منو پروانه دو چیز است در عالم

پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت

***************

همه هست آرزویم که بینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

***************

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز  این دل

ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

***************

چون عاشق میشدم گفتم ربودم گوهر مقصود

ندانستم که این دریا چه موج خون فشانی دارد

***************

به کام خشک ما به حقارت نظر مکن که ما هم روزی رفیق ساقر (مِی) بودایم

***************

در طوفان زندگی با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است

***************

در این شهر که دزدانش اعصا از کور می دزدند

من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم

***************

بنشین و تحمل کن و آهسته سخن گوی

فریاد کشیدن سخن بیخردان است

***************

من به جرم با وفایی این چنین تنها شدم

چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم

***************

قلبم کلبه ایست قدیمی، گرم و دنج؛ هربار که مسافری می‌آید

کلبه را چراغانی میکنم. دل میبندم و زود از یاد میبرم.

 چون میدانم مسافر برای رفتن آمده

***************

ز دست دیده و دل هردو فریاد

که هرچه دیده بیند دل کند یاد

***************

يادمان باشد كه خطوط دلمان را زياد اشغال نكنيم، شايد خدا پشت خط باشد

***************

من که از یاد تمام آشنایان رفته ام

وای بر من گر توهم روزی فراموشم کنی

***************

سرگذشت غم هجران تو گفتم با شمع

آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد

***************

تا عمر ما باشد به دنیا ما رفیقیم

ترسم بمیرم فکر کنی ما نارفیقیم

***************

ساقیا امشب صدایم با صدایت ساز نیست

یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست

***************

به یاد آشنایان آشنا باش

به پیوندی که بستیم با وفا باش

همیشه یاد تو در خاطرم هست

توهم هرجا که هستی یاد ما باش

***************

حاصل عشق مترسك به كلاغ مرگ يك مزرعه است

***************

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایست

ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایست

***************

مانند ساحل آرام باش تا دیگران مانند دریا بیقرارت باشند

***************

رفیقان یک به یک رفتند

مرا در خود رها کردند

همه خود درد من بودند

گمان کردم که همدردند

***************

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم برود غم ز دلم چون تو بیایی

***************

سگی را خون دل دادم که با من آشنا گردد

ندانستم که سگ خون میخورد خونخوار میگردد

***************

باغبان در را نبند من مرد گلچین نیستم

من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم

***************

اگر  یه روزی چمات پر از اشک شد

و دنبال یک سنگ صبور میگشتی

منو صدا کن، بهت قول نمیدم که بخندونمت

اما قول میدم پا به پات گریه کنم.

***************

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان با دگران وای به حال دگران

***************

دلم دل نیست دریا نیست

مرداب است که موجی هم سوراغش را نمیگیرد

نه میل زیستن دارد نه میمیرد ز بی آبی

***************

جوانی را سفر کردیم با مرگ

ندانستیم به دنبال چه هستیم

***************

الهی در شب فقرم بسوزان

ولی محتاج نامردان مگردان

***************

در کنج خرابات کسی پیر نشد

از مردن آدمی زمین سیر نشد

اینها همه گفتند: گر پیر شویم توبه کنیم

صد جوان مرد یکی پیر نشد

***************

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند

قاب عکس توست اما شیشه عمر من است

***************

بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر

نمیترسم من از اغراق گذشت آب از سرم دیگر

***************

دل هیچ کس نمیسوزد برای حال غمناکم

مگر سوزد همان شمعی که میسوزد سر خاکم

***************

به کعبه گفتم: تو از خاکی من از خاک

چرا باید به دور تو بگردم؟

ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی

برو با دل بیا تا من بگردم

***************

در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیست

ور نه با یک استخوان صد سگ رفیقت می شوند

***************

گفته بودی که اگر بوسه دهی توبه کنم

که دگر باز ز این گونه خطاها نکنم

بوسه دادي و چو برخواست لب از لب من

توبه کردم که دگر توبه بی جا نکنم

***************

خوب رويان عالم رحم ندارند دلشان

بايد از جان گذرد هركه شود همرهشان

روز اول كه سرشتند ز گِل پيكرشان

سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

***************

در مسجد و می خانه خيالت اگر آيد

محراب و كمانچه ز دو ابروی تو سازم

***************

من از بيگانه هرگز ننالم كه هرچه كرد با من آن آشنا كرد

***************

ياد آن روز كه در صفحه ی شطرنج دلت

شاه بودم و با كيش رخت مات شدم

***************

ما فقيران قلبمان بی كينه است

دوستی با هركه كردم جای او در سينه است

***************

زندگی شراب تلخيست كه همه محكوم به نوشيدن آن هستيم

پس مينوشيم به ياد كساني كه دوستشان داريم و نميدانند

و كساني كه دوستمان دارند و نميدانيم

***************

هرگاه دفتر معرفت را ورق زدی

هرگاه زير پايت خش خش برگها را احساس كردی

هرگاه در ميان ستارگان تك ستاره خاموش ديدی

برای يك بار در گوشه ای از ذهنت نه به زبان  بلكه از ته قلبت بگو:

« يادت بخير »

***************

هر چند ز عالم جگری سوخته دارم

شادم گلی همچون تو اندوخته دارم

***************

عميق ترين درد مردن نيست، بلكه نداشتن كسی كه الف بای

دوست داشتن را برايت تكرار كند

***************

بيقرار توام و در دل تنگم گِلِه هاست

آه! بی تاب شدن عادت كم حوصله هاست

همچو عكس رخ مهتاب كه افتاده در آب

در دلم هستی و بين من و تو فاصله هاست

***************

نيش دوست از نيش عقرب بدتر است

پس بزن عقرب كه نيشت بهتر است

***************

معرفت دُرِ گرانيست به هر كس ندهند

گوشت آهو لزيز است به كركس ندهند

***************

اگر روزی دلت لبريز غم بود

گذارت بر مزار كهنه ام بود

بگو اين بی نصيب خفته بر خاك

يه روزی عاشق و ديوانه ام بود

***************

تابوتم ز هرجا بگذرد غوغا به پا خيزد

چه سنگين ميرود اين تن ز بس كه آرزو دارد

***************

زشتی زيبایی من از قلم حكمت اوست

گرچه زشتم تو به زيبايی خود يادم كن

***************

وقتی از دنيا و آدماش خسته و نااميد شدی

برو كوه و فرياد بزن: آيا اميدی هست؟

در جواب ميشنوی: هست، هست، هست

***************

با تيشه خيال تراشيدم تو را

در هر بتی كه ساخته ام، ديده ام تو را

زيبا پرستی دل من بی دليل نيست

زيرا به اين دليل پرستيده ام تو را

معرفت

***************

تو به حال من مسكين به جفا مينگری

من به خاك كف پايت به وفا مينگرم

***************

هرچه بيداد و جفا ميكند آن دلبر ما

همچنان در پی او دل به وفا می گردد

***************

ياد ايامی كه با هم مينشستيم

قلم در دست و با هم مينوشتيم

قلم بشكست و كاغذ در هوا شد

مگر خط جدايی مينوشتيم

***************

نشنو از نی، نی حسير بينواست

بشنو از دل، دل حريم كبرياست

نی چو سوزد تلّه خاكستر شود

دل چو سوزد خانه ی دلبر شود

***************

دنيا همه هيچ و كار دنيا همه هيچ

ای هيچ برای هيچ بر هيچ مپيچ

***************

جدايی من نكردم خدا كرد

نميدانم كدام نامرد دعا كرد

***************

از طلوع عشق تا غروب سرنوشت

و از غوغای زندگی تا سكوت مرگ

دوستت دارم

***************

بر سر تربت ما گر گذری، همت خواه

كه زيارت گه رندان جهان خواهد بود

***************

مگو راز دل خود را به هر كس

كه هر كس ساز يكرنگی زَنَد مَحرَم نميگردد

***************

در دياری كه در آن نيست كسی يار كسی

يا رّب! ای كاش نيافتد به كسی كار كسی

***************

گوهر خود را نزن بر سنگ هر ناقابلی

صبر كن پيدا شود گوهر شناس قابلی

***************

مدعی گويد كه با يك گل نمی آيد بهار

من گلی دارم كه دنيا را گلستان ميكند

***************

دل تو اولين روز بهار

دل من آخرين جمعه سال

و چه دوراند و چه نزديك به هم

***************

ساقيا امشب از باده خرابم كن و بگذار بميرم

غرق دريای شرابم كن و بگذار بميرم

قصه عشق به گوش منه ديوانه چه خوانی

بس كن افسانه و خوابم بگذار بميرم

***************

يا ربّ از دلهای ما سوز محبت را مگير

اين تجمع اين توسّل اين ارادت را مگير

هستی ما بستگی دارد به عشق دوستان

هرچه ميخواهی بگير اما رفاقت را مگير

***************

رسم اين شهر عجيب است بيا برگرديم

قصد اين قوم فريب است بيا برگرديم

يك نفر بود در اين شهر كه ما دل به نگاهش بستيم

خنده اش سرد و غريب است بيا برگرديم

***************

در همه عالم گشتم و عاشق نشدم

تو چه بودی كه تو را ديدم و ديوانه شدم

***************

حافظ از چشم قشنگ تو غزل ساخت

هر كس تو را ديد به چشمان تو دل باخت

نقاش غزل تا بر چشمان تو پرداخت

ديوانه شود از طرز نگاهت، قلم انداخت

***************

روی قبرم فقط دو كلمه بنويسيد: عشق، سكوت

تا همه بدانند با چه عشقی به چه سكوتی رسيدم

***************

سربلندی گر تو خواهی با همه يك دل و يك رنگ باش

كه قالی از صد رنگ بودن زير پا افتاده است

***************

من از عقرب نميترسم

ولی از نيش ميترسم

من از بيگانه باكم نيست

ولی از دوست ميترسم

***************

مارو باش رو چه درختی اسممونو جا ميزاريم مارو باش

قسمی جز اون دو چشم نامسلمون كه نداريم مارو باش

به هواداری تو شيشه می خونه رو با سنگ شكستيم نارفيق

سنگ و شيشه اگه دشمن منو تو كه موندگاريم مارو باش

چشم خشكيده داره به ناودون كوچه حسادت ميكنه

ما به اين بغض سمج گفته بوديم ابر بهاريم مارو باش

غزل كوچه ما قلندرای پير و عاشق كه اينه

فكر تازه عاشق پياده باش، ما كه سواريم مارو باش اينارو باش!

***************

گر نيايی تا قيامت انتظارت ميكشم

منت عشق از نگاه پر شرابت میكشم

ناز چندين ساله ی چشم خمارت ميكشم

تا نفس هست اينجا انتظارت ميكشم

***************

ای كاش تو باز آيی و من پای تو بوسم

در سجده روم صورت زيبای تو بوسم

هرجا كه گذشتی و دمی جای گرفتی

آنجا روم و سجده كنان جای تو بوسم

***************

ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد

ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که با هر نگاه تو صد بار

بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

***************

به امید ساربانها، به عروس آسمانها

به خدایی كه، کس ندیده، به کمان روح انسان

به تمام اهل ماهان، به صدای رعد و طوفان

به نسیم عهد و پیمان، به خدای جسم و روحم

به ستارگان روشن، به تمام عشق و هستی

بخدا اگر بمانم، بخدا اگر نمانم

توی آخرین نگاهم، توی آخرین بهارم

که تورا زجان پرستم

***************

یاد تو کردم شبی مهتاب شد

با خیالت دیده ام در خواب شد

بوسه ها در خواب بر چشمم زدی

گریه کردم بوسه هایت آب شد

***************

بسوزد خانه لیلی و مجنون که رسم عاشقی در عالم انداخت

اگر لیلی به مجنون داده میشد دل هیچ عاشقی رسوا نمیشد

***************

دیرگاهیست که تنها شده ام، قصه غربت صحرا شده ام

قسمت درد فقط سهم من است، من فقط قسمت غمها شده ام

***************

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش

زین دل سوخته را محرم اسرار نهان باش

***************

پَر کاهم در مَساف تند باد

 خود نمیدانم کجا خواهم فتاد

***************

درون قلب من نقش تو پیداست

لبانت مثل گل خوشرنگ و زیباست

مخور غصه اگر از هم جداییم

که بی مهری همیشه کار دنیاست

***************

اي فلكا كاري كن آنچه شكستيم دل نباشد

***************

یاد دارم در غروبی سرد سرد

میگذشت از کوچه ما دوره گرد

داد میزد: کهنه قالی میخرم

دست دوم جنس عالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم

گر نداری کوزه خالی میخرم

اشک در چشمان بابا حلقه زد

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

اول ماه هست و نان در سفره نیست

ای خدا شکر ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقاً مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت: آقا سفره خالی میخرید؟

***************

آن سفر کرده که صد قافله دل هم ره اوست

هرکجا هست خدایا تو سلامت دارش

***************

تورا شمع و مرا پروانه کردن

بجرم عاشقی بیچاره کردن

ز قبرستان گذر کردم زمانی

رسیدم سر قبر یک جوانی

به زیر خاک مینالید و میگفت:

رفیقان؛ قدر یکدیگر بدانید

***************

در باغ روم کوی توام یاد آید

بر گل نگرم یاد توام یاد آید

در سایه سرو اگر دمی بنشینم

سر و قد دلجوی توام یاد آید

***************

باز آی، باز آی هر آنچه هستی باز آی

گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آی

***************

در ره عشق دو کعبه آمد منزل

یک کعبه صورت است و یک کعبه دل

تا میتوانی زیارت دلها کن

کافزون ز هزار کعبه آمد یک دل

***************

این جهان و آن جهان و هرچه هست

عاشقان را روی معشوق است و بس

گر نباشد قبله عالم مرا

قبله من کوی معشوق است و بس

***************

روزی که مرا وصل تو در چنگ آید

از حال بهشتیان مرا ننگ آید

***************

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست

کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست

از سر کویش اگر سوی بهشتم میبرند

پای ننهم که در آنجا وعده دیدار نیست

***************

دوست مپندار که از یاد تو را خواهم برد

من بدون تو، به یک پلک زدن خواهم مرد

***************

گر به خرابات رسیدی مبادا بزنی حرف چرند

که خرابات نشینان همه اهل ادب اند

***************

ای که مدتهاست با من نیستی

من همانم که با من زیستی

رنجهایم را شنیدی باز هم

عاقبت گفتی غریبه، کیستی؟

***************

آنقدر رسم وفا مرده در این شهر  که ترسم

مجنون گر زنده شود یادی ز لیلی نکند

***************

کیست که غربت زده را یاد کند؟

دل غربت زده را شاد کند؟

من نوشتم این سخن از بهر دوست

تا بداند این دلم در فکر اوست

***************

شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد

باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد

غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست

باخبر گشته که دنیا چه فریبی دارد

خاک کم آب شده مثل کویر تشنه

شاید از جای دگر مزرعه شیبی دارد

***************

ز تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیک در این دل نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان با دگران وای به حال دگران

***************

ابریق می مرا شکستی ربی

بر من در عشق تو ببستی ربی

من می خورم و تو میکنی بد مستی

خاکم به دهان مگر توهم مستی؟

***************

به درويشی قناعت كن كه پادشاهی خطر دارد

***************

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو؟

آنکس که گنه نکرده چون زیست بگو؟

من بد کنم و تو بد مکافات دهی !

پس فرق میان من و تو چیست بگو؟

***************

دریغا حسرت از کامرانی

نبردم لذت از دنیای فانی

دل پر حسرتم ناکام رفته

بزیر خاک در فصل جوانی

***************

هرچه باشی نازنین ایام خوارت میکند

هرچه باشی با لب خندان میان دگران

عاقبت دست طبیعت اشکبارت میکند

***************

سرگشته ز یک نگاه باید بودن

بهر دگری تباه باید بودن

هرچند عشق اشتباه است ولی ...

پیوسته در اشتباه باید بودن

***************

بوسه یعنی لذت از دلدادگی

لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه آغازی برای ما شدن

لحظه ای با دلبر تنها شدن

بوسه آتش میزند بر جسم و جان

بوسه یعنی عشق من، با من بمان

***************

بر کوی نیک نامان ما را گذر ندادند

گر تو نمی پسندی تغییر ده غضا را

***************

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

با رقیبان ناز کن با ما چرا

***************

جایی بنویس: کسی 2 بار زندگی نکرد!

آنگاه روزی 2 بار آن را نگاه کن

***************

پاک کن دیده و آنگه سوی آن پاک نگر

چشم ناپاک کجا، دیدن آن پاک کجا

***************

گاهی به درد دل خود میخندم

خلق دارد تصور که دلی خوش دارم

***************

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم

آید از تربت من بوی وفاداری تو

***************

به گِرد شهر میگردی که آدم کنی پیدا

به جان حضرت آدم که آدم هم قدیمی شد

بکن تا میتوانی بر ضعيفان ظلم و زور امروز

که رسم دستگیری هم قدیمی شد

***************

امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد

گپ زدن با در و دیوار چه صفایی دارد

همه رفتند ز این خانه ولی غصه نرفت

باز این یار قدیمی چه وفایی دارد

***************

گر طبیبانه بیايی بر سر بالینم

به دو عالم ندهم لذت بیماری را

***************

یار نازک قدمم تَرک منِ شیدا کرد

دید که بیچاره شدم یار دگر پیدا کرد

***************

می گرچه حرام است ولی تا که خورد

آنگه به چه مقدار و دگر با که خورد

***************

دوری ز برم ای گل زیبا چه نویسم

من مور ضعیفم به سلیمان چه نویسم

ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد

با این دل پر درد به یاران چه نویسم

***************

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست که تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت

***************

دانی که چرا راز نهان با تو نگویم؟

چون طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

***************

میل دریا گر کنی من دیده را دریا کنم

میل صحرا گر کنی من سینه را صحرا کنم

ناامیدی گر کنی، میمیرم... اما

در همان حالت که میمیرم دعایت میکنم

***************

خود را به که بسپارم وقتی دلم تنگ است

پیدا نکنم همدم دلها همه از سنگ است

گویا در این وادی از عشق نشانی نیست

گر هست یکی عاشق آلوده به صد رنگ است

***************

میرم تا در می خانه کمی مست کنم

جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم

آنقدر مست که اندوه جهانم برود

استکان روی لبم باشد و جانم برود

برود هرکه دلش خواست شکایت بکند

شهر باید به من الکلی عادت بکند

***************

خدایا! هرکه با ما آشنا شد

دو روز بود و روز بعد از ما جدا شد

نمیدانم از اول بیوفا بود

یا ز بس نازش کشیدم بیوفا شد

***************

پَر من باز ولی رفته ز یادم پرواز

من که پرواز ندانم چه کنم با پَر باز

***************

جامه ای بافتم تار و پودش از عشق خواستم به تو هدیه کنم

لیک دیدم که در آن گوشه باغ لاله ای پنهانی با نسیمی میگفت :

جامه عشق برازنده هر قامت نیست

***************

برو ای یار که تَرک تو ستمگر کردم

حیف آن عمر که پای تو من سر کردم

عهد و پیمان با ما و وفا با دگران

ساده دل من که قسم های تو باور کردم

بخدا کافر اگر بود به رحم آمده بود

زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم

***************

در طواف شمع میگفت پروانه ای :

سوختم زین آشنایان, ای خوشا بیگانه ای

***************

دريا چه دل پاك و نجيبی دارد

چنديست كه حال عجيبی دارد

اين موج كه سر به سخره ها می‌كوبد

با من تنها چه شباهت عجيبی دارد

***************

شمع ميسوزد پروانه به دورش مغرور

من كه ميسوزم و پروانه ندارم چه كنم

***************

بازيچه دست يار بودن عشق است

در پنجه غم شكار بودن عشق است

در محكمه ای كه يار قاضی باشد

محكوم طناب دار بودن عشق است

***************

نازكتر از بلوريم و نرمتر از حرير اگر قصد شكستن داری

سنگ بی انصافيست، يك تلنگر كافيست

***************

نردبان اين جهان ما و منی است

عاقبت اين نردبان افتادنيست

لاجرم آن كس كه بالاتر نشست

استخوانش سختر خواهد شكست

***************

گل اگر خار نداشت، دل اگر بی غم بود

اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود

زندگی، عشق، اسارت، قهر، آشتی

همه بی معنا بود

***************

شمع دَم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت: ای عاشق بيچاره  فراموش شوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت: طولی نكشد تو نيز خاموش شوی

***************

بی سبب هرگز نمی گردد كسی يار كسی

يار بسيار است تا گرم است بازار كسی

***************

نازم به ناز كسی كه ننازد به ناز خويش

ما را به ناز فروشان نياز نيست

تا خدا بنده نواز است

به بنده چه نياز است

***************

اندكي با مهرباني زير اين باران بمان

ابر را بوسيده ام تا بوسه بارانت كند

***************

دير آمدی موسی دوره اعجاز گذشت

عصايت را هديه كن به چارلی چاپلين تا كمی بخنديم

***************

من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دوراندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می‌روم از رفتن من شاد باش

ازعذاب دیدنم آزاد باش

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

***************

هی مفتی شهر از تو بيدارتريم

با اين همه مستی ز تو هوشيارتريم

تو خون كسان نوش و ما خون رظان

انصاف بده كدام خونخوارتريم

گويند كه دوزخی بود عاشق و مست‌

گويند كسان بهشت با حور خوش است

من می‌گويم كه آب انگور خوش است

اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار

كاوا ز دوقول شنيدن از دور خوش است

***************

دل به دست دیگران دادن قطعاً دیوانگیست

من پشیمانم ولی خود کرده را تدبیر نیست

***************

بايد خريدارم شوي تا من خريدارت شوم

با جان و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم

من نيستم چون ديگران بازيچه بازيگران

اول به دست آرم تورا، وانگه گرفتارت شوم

***************

 با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است

فرقی نميكند كه چه كسی عاشقت شده است

چيزی ز ماه بودن تو كه كم نمی‌شود

گيريم كه به نَفَسی عاشقت شده است

ای سيب سرخ غلت زنان در مسير رود

تا به من برسی شهری عاشقت شده است

پر ميكشی! وای به حال پرنده ای

كه از پشت ميله های قفس عاشقت شده است

آه! آينه كه هرگز برای تو فرقی نميكند

كه چه كسی عاشقت شده است

***************

عجب صبري خدا دارد!

اگر من جاي او بودم براي خاطر تنها يكي مجنونِ صحرا گرد بي‌سامان

هزاران ليلي ناز آفرين را كوه به كوه آواره مي‌كردم

عجب صبري خدا دارد!

اگر من جاي او بودم همان يك لحظه اول كه ظلم را مي‌ديدم

جهان را با تمام خوبيها نابود مي‌ساختم

عجب صبري خدا دارد!

 ***************

ديشب در خيال خويش عكس آن دلبر كشيدم

زحمت بسيار بردم ذلت بي‌حد كشيدم

اول از زلفش شروع كردم كه سازم خرمن گل

مستي چشمش چو ديدم پُر ز مي ساغر كشيدم

ميكشيدم ابروانش بر صفحه دل

واي از آن ابرو كشيدن من چنان خنجر كشيدم

در ميان لب كشيدن نقطه‌اي افتاد نا گه

با زبان پاكش نمودم از ازل بهتر كشيدم

مي‌كشيدم ساق سينه در ميان قامتش

راستي قامت ! قيامت بود من چنان محشر كشيدم

صبح شد واي حسرت

ديشب در خيال خويش عكس مولايم علي ‌(ع) حيدر كشيدم

عكس مولايم علي ) داماد پيغمبر كشيدم

***************

غم آمده، غم آمده، انگشت بر در ميزند

هر ضربه انگشت او بر سينه، جنجر ميزند

اي دل بكُش يا كشته شو، غم را در اينجا ره مده

گر غم در اينجا پا نهد، بر سينه آتش ميزند

رسم وفا از غم نياموزي چرا؟

غم با آن همه بيگانگي هر شب به من سر ميزند

***************

چشم دل حسرت ديدار تو دارد همه شب

زان سبب ديده بيدار تو دارد همه شب

نگران است نيائي و نبيند رخ تو

تن وابسته و بيمار تو دارد همه شب

فكر و ذكر تو چنان كرده لبالب جان را

همه دانند كه افكار تو دارد همه شب

پلك بر هم نزند، خواب مبادا ببرد

بر زبان قصه پر بار تو دار همه شب

در سكوتي كه به خوابند همه نوع بشر

ديده‌ام چشمۀ خونبار تو دارد همه شب

چه كنم تا به سحر طاقت هجران تو نيست

شوقِ فهميدن اسرار تو دارد همه شب

انتظار تو مرا كُشت بيا و برهان

خواهش ديدن تو بسيار تو دارد همه شب

***************

عاشقم، عاشق رويت گر نميداني بدان

سوختم در آرزويت گر نميداني بدان

***************

تا تورا ديدم، ندادم دل به كس

عاشقم كردي به فريادم برس

***************

تا به آنجا رسيد دانش من، كه بدانم همي بس نادانم

***************

ليوان ز لبت بوسه گرفت من ز ليوان

ديدي به چه حيله ز لبت بوسه گرفتم

***************

سالها بود تورا ميكردم

هر شب تا به سحرگاه دعا

ياد داري كه به من ميدادي

درس آزادگي و مهر و وفا

همه كردند چرا من نكنم

وصف روي گل زيباي تورا

تا ته دسته فرو خواهم كرد

خنجر خود به گلوگاه نگاه

تو اگر خم نشوي تو نرود

قد رعناي تو از اين درگاه

***************

از بيستون نيامد امشب صداي تيشه

گويا به خواب فرهاد، شيرين رفته باشد

***************

دلبري با دلبري دل از كفم دزدي و رفت

به جنگل سوخته خاطراتم سوگند

درخت يادت را باغبان خواهم بود تا ابد

***************

مردگان را هفته‌اي يكبار ياد مي‌كنند

ما كه از ياد رفته‌ايم از مردگان هم كمتريم

***************

عاشقي را شرط اول ناله و فرياد نيست

هركه از جان شيرين نگذرد فرياد نيست

عاشقي مقدور هر عياش نيست

غم كشيدن صنعت نقاش نيست

***************

آدمك آخر دنياست بخند

آدمك مرگ همين جاست بخند

دست خطي كه تورا عاشق كرد

شوخي كاغذي ماست بخند

آدمك گول نخوري گريه كني

كُل دنيا سراب است بخند

***************

بي‌خبر از حال هم خفتن چه سود؟

بر مزار مردگانِ خويش ناليدن چه سود؟

زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد

ور نه بر سنگ مزارش آب پاشيدن چه سود؟

زنده را در زندگي قدرش بدان

ور نه مشكي بهر مرده پوشيدن چه سود؟

گر نكردي ياد من تا زنده‌ام

سنگ مرمر روي قبرم وانهادن چه سورد؟

***************

اولدوز گليب، آي اولماز

بهار گليب ياي اوماز

گوزلرين ايچينده... آقا جان!

هچ كس سنه تاي اولماز

***************

روزگاري اهل دنيا دلشان درد نداشت

هر كسي غصه اين را چه ميكرد نداشت

چشمه سادگي از لطف زمين ميجوشد

خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت

***************

در اين دنياي نامردي به دنبال چه ميگردي

نمي‌يابي نشان هرگز تو از عشق و جوانمردي

برو بگذر از اين بازار از اين مستي و تن نازي

اگر چون كوه هم باشي در اين دنيا تو ميبازي

***************

يك كاسه شراب باشد و من باشم و تو

تو از لب كاسه بنوشي و من از لب تو

***************

خواب راحت نكند آنكه خيالي دارد

تو چه داني دل من بي تو چه حالي دارد

***************

نمي‌دانم چرا وقتي كه راه زندگي هموار ميگردد

بشر تغيير حالت مي‌دهد خونخوار مي‌گردد

به وقت عيش و عشرت مينوازد طبل مستي را

به وقت تنگ دستي زاهد و دين دار مي‌گردد

***************

چه درديست در ميان جمع بودن ولي در گوشه‌ايتنها نشستن

به رسم دوستي دستي فشردن، ولي با هر سخن قلبي شكستن

***************

خنده ظاهر چو بيني، اشك پنهان هم ببين

تن بصد پيرايه ديدي؟ مستي جان هم ببين

روي آرام چو من دريا دلي ديدي اگر

باش تا توفان كنم، موج خروشان هم ببين

برق را نيروي تابيدن ز جايي ديگر است

در مقام خودفروزي، شمع گريان هم ببين

انقدر مفتون سرو خرم بستان مباش

گاه گاهي جلوه بيد پريشان هم ببين

رغبت مردم براي همنشيني ديده‌اي

از من ديوانه اين پاي گريزان هم ببين

در گلستان هر گلي زيباست چون پرورده گشت

اين گل تنهاي خودرو در بيابان هم ببين

خلق سرمستند، اما گريه بر احوالشان

دم به دم زين شاعر سر در گريبان هم ببين

***************

در كاخ مجلل خبر از عشق مجو

كه همه در كلبه درويشان است

***************

روزي كه دلت پيش دلم بود گرو

دستان مرا فشردي كه نرو

حالا كه دلت جاي دگر بند شده

كفشان مرا جفت نمودي كه برو

***************

من دلم تنگ كسي است كه به دلتنگي من ميخندد

باور عشق برايش سخت است

اي خدا !

باز به ياري نسيم سحري ميشود آيا...!

دل به دل نازك من دل بندد ؟

***************

چه دعايي كنمت بهتر از اين

خنده‌ات از ته دل، گريه‌ات از سر شوق

روزگارت همه شاد، سفره‌ات رنگارنگ

و تني سالم و شاد كه بخندي مدام

***************

  محبت گُجَلمَز ، عشق آز اُلماز

رفاقت آيرلماز ، ياخچلق يرده قالماز

دوست دوستي آتماز

تقديم السون قارداش كمين دوستلارماز

***************

چاي چايداندا داغ اولسون

ايش داماغون چاغ اولسون

شادليق سنه يار اولسوند

دشمنلرين خار اولسون

غم غصه برباد اولسون

بويوم سنه خوش اولسون

***************

 

گزارش تخلف
بعدی